۹ شهریور ۱۳۸۸

دانایی تواناییست...


دانایی تواناییست... و مستبد از هر دو اینها میترسد...
بی‌ دلیل نیست برخی‌ مسوولین از تحصیل و دانش اندوزی جوانان بیمناکند...

۸ شهریور ۱۳۸۸

مرتضوی جان نگران نباش...


مرتضوی جان نگران نباش...
می‌دانیم که دلت برای حال و هوای دادگاه تنگ شده است....
خوب می‌دانیم که دلت چه بسیار هوای بازداشتگاه و سلول انفرادی کرده...
چقدر حال میکردی با میز شکنجه و آن‌ ابزار آلات وارداتی‌ که هر متهمی را مثل بلبل به صدا در میاوردند...
اتاق تجاوز... چقدر پر هیجان، سر مست و پر باد و غرور بودی ...
مرتضوی جان نگران نباش...
به زودی دوباره همهٔ آنها را خواهی‌ دید...
سلول انفرادی... اتاق بازجویی... دادگاه... و بازداشتگاه
اینها همه برایت باز خواهند گشت ...
اما این بار نه به عنوان قاضی... نه در مقام دادستان...نه به عنوان مدعی العموم...
این بار تو آن‌ روی میز و ما این طرف...
تو این بار متهمی...
متهم به دستگیری، شکنجه، اخاذی... تجاوز... قتل...
در یک کلمه...
جنایت علیه بشریت...
این بار باید تقاص جنایاتت را پس دهی‌...
آن‌ روز چه نزدیک است...

۱۸ مرداد ۱۳۸۸

یک سوال از حضرات عظام!

حکم تجاوزجنسی‌ به دختران و پسران در بند و زندانی چیست؟
آیا در اسلام اینگونه تجاوزات حکم زنا و لواط را دارد؟
آیا متجاوز مستوجب اشد مجازات( اعدام, سنگسار یا پرتاب از بلندی) است؟
اگر چنانچه این حکم شرعی از طرف حاکمان شرع اجرا نشود، عامه مردم خود میتوانند مستقیماً حکم را جاری نمایند؟
اگر چنانچه حاکمیت به اصطلاح اسلامی امریت و عاملیت این تجاوزات را داشته باشد حکم شرع چیست؟
آیا مردم میتوانند مستقیماً حاکمیت را مواخذه نمایند؟ نحوی اجرای حکم چیست؟

۱۴ مرداد ۱۳۸۸

سردار احمدی مقدم ...به اختصار میگم احمق...


سردار احمدی مقدم ، بهتره خودت یه سری بزنی‌ به زندان استانداردت، وگر نه پشیمون میشی‌!

سردار احمدی مقدم (به اختصار میگم احمق، البته ببخشید برای رعایت الگوی مصرف خلاصه کردم، قصد براندزی نرم نبود ها) خیلی‌ ممنون که داری برای رفاه حال ما جوونای این مملکت , زندان‌های استاندارد میسازی ...فقط بهتره مراقب باشی‌ که سنگ توالت هاش جرم نگیره... آخه به زودی خودت و بقیه دارو دستت مهمونی ابدی اونجا خواهید بود...

بعید میدونم کسی مجبورت کنه سنگ توالت‌ها رو لیس بزنی... اما از اونجایی که رابطهٔ خوبی‌ با آقای ا.ن داری، میگم شاید بدت نیاد خودت به یادش هر از گاهی‌ یه سری به گنگش بزنی‌ و یه لیسی بزنیش...


اقای ا.ن. دیدی که حتی در مراسم دروغین تحلیف هم دست از سرت بر نداشتیم...




اقای ا.ن. دیدی که حتی در مراسم دروغین تحلیف هم دست از سرت بر نداشتیم...


نور سبزمان کورت کرد...
هر چه تلاش کردی چشمهایت را ببند ی وسبزی بیرقمان را نبینی... باز هم نتونستی...
آقای ا.ن. یادت باشد از امروز سبزی نشاطمان همه جا چون بختک بر سرت خواهد بود...


خود ببین...


ببین که چطور رنگ سبزمان روسیاهت کرد...